روزی امام صادق «علیه السلام» از شاگردانش پرسید: در مکتب من چه آموخته اید.
یکی از شاگردان برخاست و گفت؛ من هشت چیز آموخته ام:
۱٫ اینکه فهمیدم هر کس هنگام مرگ از آنچه دوست دارد جدا می شود لذا همتم را صرف چیزهایی کردم که از من جدا نشود.
۲٫ اینکه دیدم گروهی به مال می نازند و گروهی به نیاکان و عده ای به فرزندان ، با اینکه اینها فخری ندارند و خدای متعال می فرماید افتخار در تقواست لذا کوشیدم با تقوی باشم.
۳٫ از طرفی هوا پرستی مردم را دیدم و از طرفی آیه قرآن را که می فرماید «آنکه از مقام پروردگار خود بترسد و هوای نفس خویش را موافقت نکند مأوای او بهشت است» لذا سعی کردم هوای نفس خویش را مخالفت کنم.
۴٫ دیدم هر که چیز با ارزشی دارد در نگهداری آن می کوشد و خدای متعال می فرماید«کیست به خدا قرض نیکو دهد و من چند برابر به او برگردانم» لذا هر چه داشتم در صندوق خدا ذخیره نمودم.
۵٫ دیدم مردم در روزی به یکدیگر حسد می برند با اینکه خدا فرموده «ما روزی آنها را میانشان تقسیم کرده ایم» لذا از این رو بر کسی حسادت نبردم.
۶٫ چون دیدم مردم با هم دشمنی ها می کنند و کینه ها به دل می گیرند و خدای متعال می فرمایند«شیطان دشمن شماست» لذا من به دشمنی با شیطان پرداختم.
۷٫ چون دیدم همه برای روزی تلاش می کنند و خدای متعال می فرماید «من روزی جن و انس را می دهم و از کسی روزی نمی خواهم» لذا من برای روزی حرص نخوردم و به دنبال وظیفه ی دینی و اخروی ام رفتم.
۸٫ چون دیدم گروهی به سلامت بدن و گروهی به سلامت ثروت مغرور و غره شده اند و خدا می فرماید «هر که از خدا بترسد، خدا برای او راهی می گشاید و هر که بر خدا توکل کند خدا او را کفایت می کند» لذا کوشیدم که تقوا پیشه کنم و بر خدا توکل کنم.
آنگاه امام فرمودند: به خدا قسم ؛ تورات ، انجیل ، زبور و قرآن و سایر کتب آسمانی در این هشت جمله خلاصه شده.